بیان

پاییز بهار یست که عاشق شده است.

بیان

پاییز بهار یست که عاشق شده است.

۵ توصیه به مردانی که همسرشان باردار است

۵ توصیه به مردانی که همسرشان 
باردار است

اجازه بدهید ۹ ماه بارداری را با ۹ توصیه راهبردی به این آقایان مرور کنیم. البته امروزه اکثر پزشکان معتقدند که بارداری یک دوره ۱۲ ماهه است و نه تنها یک دوره ۹ ماهه

«هیچ تجربه‌ای در دنیا با تجربه بارداری برابری نمی‌کند. من هم مثل همسرم، داستان هفته به هفته بارداری و رشد جنین و تغییرات جسمی و روحی مادر را که در ستون ثابت «بار امانت» چاپ می‌شد، دنبال می‌کردم و از آن لذت می‌بردم ولی گله‌ام از شما این است که چرا فقط به احساسات و تجربه‌های یک مادر در این ۹ ماه پرداختید و هیچ توصیه و توجهی به پدرها نداشتید؟! یعنی فکر می‌کنید پدرها هیچ حسی در این دوره ندارند؟!»
 
ادامه مطلب ...

درخت گلابی

مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود:
پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.
پسر دوم گفت: نه.. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.
پسر سوم گفت: نه.. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین.. و باشکوهترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام.
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها.. پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمیتوانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان میشود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!
اگر در ” زمستان” تسلیم شوید، امید شکوفایی ” بهار” ، زیبایی “تابستان” و باروری “پاییز” را از کف داده اید!
مبادا بگذاری درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصلهای دشوارش نبین ؛
در راههای سخت پایداری کن: لحظه های بهتر بالاخره از راه میرسند!

 

Add comment

کوچه


بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

شدم ان عاشق دیوانه که بودم

در نهان خانه جان ، گل یاد تو ، درخشید

باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید

یادم امد که شبی با هم از ان کوچه گذشتیم

پر گشودیم و در ان خلوت دل خواسته گشتیم

ساعتی بر لب ان جوی نشستیم

تو ،همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه ، محو تماشای نگاهت.

...

ادامه مطلب ...

ولنتاین یا سپندار مزگان

.

 اینک زمین را می‌ستاییم؛

زمینی که ما را در بر گرفته است.

ای اََهوره‌مَزدا !

زنان را می­ستاییم.

زنانی را که از آن ِتو به شمار آیند

و از بهترین اَشَه برخوردارند، می‌ستاییم.

اوستا - یسنا ۳۸ - بند ۱

کمتر کسی است که بداند در ایران باستان، نه چون رومیان از 3 قرن پس از میلاد- که از 20 قرن پیش از میلاد- روزی موسوم به روز عشق وجود داشته است. جالب است بدانید که این روز در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است با ۲۹ بهمن، یعنی تنها ۴ روز پس از ولنتاین فرنگی! این روز سپندارمذگان یا اسفندارمذگان نام داشته است. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را 30 روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. روز پنجم سپندار مذ بوده است.

سپندارمذ لقب...

ادامه مطلب ...

روز عشق نزدیک است(تقدیم به عزیزترین هم نفسم)


برای دیدن بقیه تصاویر به ادامه مطلب بروید

ادامه مطلب ...

روبان آبی

تصویر اصلی را ببینید

آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند.

او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد.
آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود:

« من آدم تاثیرگذارى هستم.»
سپس آموزگار تصمیم گرفت که پروژه‌اى براى کلاس تعریف کند تا ببیند این کار از لحاظ پذیرش اجتماعى چه اثرى خواهد داشت.
آموزگار به هر دانش‌آموز سه روبان آبى اضافى داد و از آن‌ها خواست که در بیرون از مدرسه همین مراسم قدردانى را گسترش داده و نتایج کار را دنبال کنند و ببینند چه کسى از چه کسى قدردانى کرده است و پس از یک هفته گزارش کارشان را به کلاس ارائه نمایند.
یکى از بچه‌ها ...

ادامه مطلب ...


 تالار گفتگوی همدردی:کد قصار  تصادفی برای نمایش در وبلاگ و سایت شما اولین درسی که والدین باید به فرزندان خود بیاموزند، صداقت است.  

 تالار گفتگوی همدردی:کد قصار  تصادفی برای نمایش در وبلاگ و سایت شما نداشتن شکیبایی درمسایل کوچک ، نقشه های بزرگ را ناکام می سازد  

 تالار گفتگوی همدردی:کد قصار  تصادفی برای نمایش در وبلاگ و سایت شما عظمت واقعی در آن نیست که هرگز زمین نخوریم ؛ بلکه در آن است که هر بار سقوط کردیم، دوباره برخیزیم  

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

خانمی با لباس کتان راه راه وشوهرش با کت وشلوار دست دوز و کهنه در شهر بوستن از قطار پایین آمدند و بدون هیچ قرار قبلی راهی دفتر رییس دانشگاه هاروارد شدند.
منشی فوراً متوجه شد این زوج روستایی هیچ کاری در هاروارد ندارند و احتمالاً اشتباهی وارد دانشگاه شده اند. مرد به آرامی گفت: «مایل هستیم رییس را ببینیم
منشی با بی حوصلگی گفت: «ایشان امروز گرفتارند
خانم جواب داد: « ما منتظر خواهیم شد
منشی ساعتها آنها را نادیده گرفت و به این امید بود که بالاخره دلسرد شوند و پی کارشان بروند. اما این طور نشد. منشی که دید زوج روستایی پی کارشان نمی روند سرانجام تصمیم گرفت برای ملاقات با رییس از او اجازه بگیرد و رییس نیز بالاجبار پذیرفت. رییس با اوقات تلخی آهی کشید و از دل رضایت نداشت که با آنها ملاقات کند. به علاوه از اینکه اشخاصی با لباس کتان و راه راه وکت وشلواری دست دوز و کهنه وارد دفترش شده، خوشش نمی آمد.
خانم به او گفت: «ما پسری داشتیم که یک سال در هاروارد درس خواند. وی اینجا راضی بود. اما حدود یک سال پیش در حادثه ای کشته شد.. شوهرم و من دوست داریم بنایی به یادبود او در دانشگاه بنا کنیم
رییس با غیظ گفت :« خانم محترم ما نمی توانیم برای هرکسی که به هاروارد می آید و می میرد، بنایی برپا کنیم. اگر این کار را بکنیم، اینجا مثل قبرستان می شود
خانم به سرعت توضیح داد: «آه... نه.... 

ادامه مطلب ...

جلوگیری از پیری زودرس



درصورتیکه احساس می کنید بدون علت و زودتر از سن خود در حال پیر شدن هستید و یا دارای بیماری مزمنی می باشید به این رژیم غذایی توصیه شده عمل نمایید امید تا عمل نمودن به این توصیه ها تندرستی برای همه ما که در جوامع متمدن و امروزی با سرعت به سمت پیری گام بر می داریم ، به ارمغان آید .
۱- میوه و سیزیجات بخورید:
باید بدانید که میوه و سبزیجات در صف اول موادی قرار دارد که می تواند پیری را به تعویق درآورد. زیرا همانطور که در مباحث گذشته به کرات گفته شد با خوردن آنها می توان بیشترین مقادیر آنتی اکسیدانتها را جذب بدن نمود. سعی کنید از همه نوع میوه و سبزی ۵ وعده در روز مصرف نمایید. این مواد خون را از آنتی اکسیدانتهای قوی که با رادیکالهای آزاد مقابله می نمایند ، اشباع می سازد. با مصرف میوه و سبزی در مرحله جوانی از بسیاری از آسیبها از جمله انسداد شریانها ، و تخریب سلولی می توان جلوگیری نمود. حتی در پیری نیز با مصرف این مواد به سلولهای بدن در مقابله با پیشرفت بیماری ها می توان یاری رساند.
۲- ماهی بخورید:
حداقل دو یا سه وعده در هفته ماهی بخورید. همه انواع ماهی ها مفیدند اما ماهی های پرچربی مانند ماهی آزاد ، خال مخالی ، ساردین، شاه ماهی و تن حداکثر مقدار اسیدهای چرب امگا-۳ را دارا می باشند.

۳- چای بنوشید:

از میان انواع نوشیدنی ها ، چای بخصوص نوع سبز آن بعلت داشتن مقادیر فراوانی از آنتی اکسیدانتهای ضد پیری توصیه می شود.

ادامه مطلب ...

راه بهشت




مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبوراز کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌کشد تامرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند?!

پیاده ‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی باسنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذررو به مرد دروازه ‌بان کرد و گفت: "روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟"

دروازه‌بان: "روز به خیر، اینجا بهشت است."

- "چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم."

دروازه ‌بان به چشمه اشاره کرد و گفت: "می‌توانید وارد شوید و هر چقدر دلتان می‌خواهد بنوشید."

- اسب و سگم هم تشنه‌اند.

نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حیوانات به بهشت ممنوع است."

مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. ازنگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند،به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز کشیده بود وصورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.

مسافر گفت: " روز بخیر!"

مرد با سرش جواب داد.

- ما خیلی تشنه‌ایم . من، اسبم و سگم.

مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر که می‌خواهیدبنوشید.

مرد، اسب و سگ به کنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، می‌توانید برگردید.

مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟

- بهشت!

- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!

- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.

مسافر حیران ماند:" باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود! "

-  کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کنند!!! چون تمام آنهایی که حاضرندبهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می‌مانند...

بخشی از کتاب "شیطان و دوشیزه پریم "

اثر پائولو کوئیلو