بیان

پاییز بهار یست که عاشق شده است.

بیان

پاییز بهار یست که عاشق شده است.

ما برون را بنگریم و قال را!؟

 

روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...

   

 یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!

    

یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!

   

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!

    

یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند!!!

   

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!

   

یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!

    

یک  روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!

   

یک تقویت کننده  فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!

   

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!

   

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون آورد...!

    

توجه:  آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد می کند

نظرات 2 + ارسال نظر
دهان پاره چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.dahanpare.blogsky.com

مطلب بسیار جالب و پر معنی بود

ناصر سه‌شنبه 3 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ب.ظ

بسیار بسیار عالی و واقعبینانه بودمتشکرم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد